برنده ها هیچ وقت تسلیم نمی شوند! این توصیه ی خیلی بد است. آیا نباید خیس کردن تخت خوابتان را متوقف کنید یا نباید آن شغل رو در دبیرستان یا ساندویچی رها می کردید یا نباید از فروختن کالا های بدرد نخور دست می کشیدید. برند ها همواره کار های متفاوتی را انجام می دهند. یک سرمایه گذار موفق دیگه سهام کم ارزش نمی خرد تا بتواند پول داشته باشد و با آن پول بتواند سهام سود آور بخرد.
فهرست مطالب
گاهی اوقات باید تسلیم شد
اگر سرمایه گذاری پنج سال پیش در بلک باستر رو متوقف نکرده بودم هیچ پولی نداشتم که بتوانم در نت فیلیکس سرمایه گذاری کنم. تسلیم شدن یک استراتژی لازم برای بهره بردن از فرصت های بهتر است و زمانی که نوبت به شغل شما می رسد بهترین فرصت برای سرمایه گذاری زمانی است که شما رو درجه یک می کند. ست میگه که اگر نخواین که درجه یک باشید بهتره که همین الان همه چیز رو رها کنید.
همچنین بخوانید، مبارزه با تنبلی و دلایل به تعویق انداختن کارها
مدیر عامل جنرال الکترونیک
وقتی جک ولش مدیر عامل جنرال الکترونیک بود آن سرمایه گذاری بر روی تمام فعالیت های شرکت که در بازار که درجه یک یا دو نبودند، متوقف کرد. با این کار او سرمایه ای آزاد کرد تا بتواند محصولاتی که جنرال الکترونیک حرف اول رو می زد یا احتمالش رو داشت سرمایه گذاری کند. در نتیجه جک توانست سهام شرکت رو از ۱۲ میلیارد به ۲۸۰ میلیارد در طول ۲۰ سال ریاستش افزایش بدهد.
در واقع به درجه یک بودن باید بیشتر اهمیت داد. ست می گوید همواره به کالا ها یا سازمان یا کارمندی که درجه یک است، جایزه بدید. پاداش های خیلی نامتوازن بود که درجه یک ده بار بیشتر از درجه ۱۰ و صد بار بیشتر از درجه ۱۰۰ پاداش می گیرد.
درجه یک باشید
همیشه بهترین باشید
اگر بازار کوچیک شما غذاهای ارگانیک در شهرتان کارساز است پس آنجا دنیای شماست و جایگاه شما بهترین بودن آن در دنیاست. اگر بهترین غذاهای ارگانیک رو در تالسا هستید. مردم تالسا با یک جستجوی ساده در اینترنت شما را پیدا می کنند ولی بهتر است که بهترین باشید چون آنها نمی خواهند وقتشان را برای رفتن به بازار اونم درجه چهار تلف کنند حداقل باید سعی کنید در رده ی دوم یا سوم باشید.
پس باید هر کاری که کمکی به درجه یک بودنشان نمی کند، متوقف کنید و زمان و پول و انرژی محدود خودتان را برای درجه یک شدن در رشته یا بازار کوچک به کار گیرید. در ابتدا سرشار از هیجان هستید شروع به یادگیری می کنید نتایج و بازخورد های مثبت را دریافت می کنید ولی بعد از یک مدتی تازگی از بین می رود و نتایج شروع به افت می کنند دیگه تفریح در کار نیست نا امیدی ظاهر می شود.
تشخیص سراشیبی
در این مرحله چطور می توانید بگوید با توجه به نتایج عالی که در پیش گرفتید توی سراشیبی هستید یا اینکه به سمت یک بمب بست در حرکت هستید. برای تشخیص سراشیبی از بن بست باید بدانید بر روی چه کسانی تاثیر می گذارد.فرض کنید می خواهید در نوشتن کتاب قصه کودکان درجه یک باشید. طرحی را برای یک کتاب جدید دارید و هدفتان بر انتشارات مورد علاقه تان است. برای پذیرش طرح و چاپتان اگر بار اول دست رد به سینه ی شما بخورد ممکن است پا فشاری کنید ولی این پا فشاری محدودیت دارد.
اگر ناشر علاقه ای نشان ندهد خب پا فشاری شما آزار دهنده می شود و دیواری بین شما و ناشر به وجود می آید و غیر ممکن است که بتوانید آن را متصاعد کنید ولی اگر کاری کنید که بازار نشر رو تحت تاثیر قرار بدهید بعدش تلاش شما به ثمر می رسد. پس از تایید نشدن توسط ناشر شما راه هایی را برای پیدا کردن طرحتان پیدا می کنید. با نقشه های حساب شده طرح ها و حرف هایتان می تواند برای فردی در بازار نشر جالب باشد.
این حقیقت که چندین ناشر شما را رد کردند، زیاد مهم نیست چون بیشتر ناشر ها چیزی از شما نمی دانند و با بهبودی های مکرر شما نهایتا نظریه ناشر رو به خودتان جلب می کنید که حاضر می شود کتاب شما را چاپ کند و به شما کمک کند که درجه یک شوید. وقتی طرح کتاب های هری پاتر ارائه شد، طرح آن دوازده بار رد شد ولی او به تلاشش ادامه داد چون می خواست کل بازار نشر رو به خودت جذب کند.
پس تلاش می کنید برای چه کسانی تاثیر گذار باشید: یک بازار یا یک فرد!
اگر دارید بر روی بازار تاثیر می گذارید در سر بالایی هستید و باید ادامه بدید. برای اینکه در پشت کارتان شانس بیشتری داشته باشید، باید متوقف نشید و قبل از اینکه یک سراشیبی را آغاز کنید بدونید دقیقا کجا باید دست از کار بکشید و تسلیم بشید. زمانی که یک سرمایه گذار باهوش، سهامی را می خرد، آن یک نقطه ی توقف ضرر برای خودش در نظر گرفته است. شرایطی که در صورت به وجود آمدن، او را وادار می کند که کل سهامش رو بفروشد و ضرر رو بپذیرد.
مگر اینکه تغییر اساسی در زندگی به وجود بیاید تا سرمایه گذار همچنان به سرمایه گذاریش ادامه بدهد تا شرایط خروج از قبل و برنامه ریزی شده محقق بشود. این کار قبل از دست پاچگی و خروج قبل از خراب شدن کار و سود نکردن رها می کند.
دونده ماراتن(تسلیم هوشمندانه)
دونده عالی ماراتن گفته است که ثبت از مسابقه در مورد شرایطی که باعث خارج شدن شما می شود، تصمیم بگیرید. شما نباید در مسابقه باشید و بگید وای پام درد می کند، آب بدنم کم شده یا خوابم میاد یا خسته ام و خیلی چیز های دیگه و اینگونه خودتان را برای متوقف شدن قانع کنید.
اگر دارید بر اساس احساستان در آن لحظه تصمیم می گیرید احتمالا تصمیمات شما اشتباه هستند. برای جلوگیری از تصمیمات عجولانه باید به نقاط ضعف خودتان قبل از رسیدن به سراشیبی، آگاه باشید. می خواهید چقدر زمان صرف کنید. حاضرید چقدر پول از دست بدید، حاضر چقدر درد رو قبل از متوقف شدن به جون بخرید.
قبل از متوقف شدن باید یک قرارداد تسلیم شدن به جون بخرید، قسم بخورید تا قبل از رسیدن به آن شرایط یا تغییر اساسی متوقف نشید. با نوشتن یک قرار داد تسلیم شدن می توانید به راحتی با ترس رو به رو شده و از خودتان بپرسید آیا این موضوع در قرار داد تسلیم شدن من وجود دارد؟ آیا تغییر اساسی اتفاق افتاده است؟ نه پس باید به برنامه هایم ادامه بدهم.
جمع بندی و نکات پایانی(تسلیم هوشمندانه)
در انتها اگر نتوانید بهترین باشید وقت آن رسیده که دست از کار بکشید. متوقف شدن منابع ارزشمند شما را آزاد می کند تا فرصت این رو داشته باشید که به فعالیت هایی که جهت بهتر شدن شماست، بپردازیم و سریع ترین راه برای بهترین شدن این است که از سراشیبی های بیشتری بالا بروید ما این پیام کلیدی رو از کتاب شیب پیدا کردیم، کتابی که طولانی نیست و واقعا هر کسی که از متوقف شدن می ترسد یا در زمان های سخت دست از کار می کشد، پیشنهاد می شود.