رشد فردیسبک زندگی

ذهن و افکار شما، واقعیت زندگیتان را می سازد(قسمت دوم)

در قسمت دوم این مقاله، ادامه مقاله قبلی رو بررسی می کنم که چگونه ذهن و افکار شما واقعیت زندگیتان را می سازند، با ما همراه باشید.

همچنین بخوانید، فکر شما، واقعیت زندگیتان را می سازد(قسمت اول)

اگر مغز شما آرشیوی از گذشته ی شما باشد و شما تصوری از آینده خودتان نداشته باشید، پس دارید در گذشته زندگی می کنید. افکار شما، دقیقا هدف نهایی شما را می سازند و تا زمانی که ذهن و افکار شما، محیط اطرافت رو کنترل کنند تو همان زندگی همیشگی را خواهی داشت. برای تغییر، یک تغییر واقعی باید بزرگ تر از محیط اطرافت فکر کنی، باید بزرگ تر از شرایطی که برات پیش میاد، فکر کنی!

افکار

تصویرسازی ذهنی

تمام افراد مشهور این مسائل را می دانستند، همه ی آنها یک تصویر بزرگ داشتند. این افکار در ذهن آنها به قدری بزرگ بوده است که آن شخصیتی که برای آیندشان در نظر گرفته بودند رو در حال زندگی می کردند. حال از شما، یک سوال دارم، آیا به آینده باور دارید؟ آینده ای که نمی تونی ببینی و احساسش کنی؟ باید به آینده، طوری بهش فکر کنی که انگار دقیقا برات اتفاق افتاده است با این که قضیه برای آینده است ولی طوری بهش فکر کنی که انگار برات اتفاق افتاده است.

علم روانشناسی خیلی ساده می گوید که تو می تونی ذهنت را تغییر بدی به شرطی که اگر از گذشته فکر کردن به آینده بری و باید عاشق آن تصویری که می سازی، بشی! تا بتوانی به چنین درجه ای برسی، تا بتوانی اعصاب خردگی های خودت و خشم خودت را تبدیل کنی به شادی و کامیابی، تا بتونی به این درجه برسی!

به درجه ای که بدنت کاملا به صورت ناخودآگاه نتواند تفاوت اتفاقاتی که در بیرون براش می افتد را با اتفاقاتی که در درون براش اتفاق می افتد را بفهمد. تو باید به درجه ای ببرسی که فکر کنی یک چیزی داره تغییر می کند و واقعا هم تغییر پیدا می کند، اگر تو اتفاقات آینده را در حال تصور کنی!

ذهن

بدنت را با فکر کردن تغییر بده

علم ثابت می کند که خیلی راحت می توانی بدنت را فقط با فکر کردن تغییر بدی، بزارید براتون دلیلش رو بگم، اگر یک چیزی در بدن شما نشان بدهد که اتفاقی را که در آینده انتظار دارید را همین حالا حس کنید، مغز و بدن شما در گذشته زندگی نمی کند. اون داره توی آینده زندگی می کند و تو داری به سمت هدفش حرکت می کند.

ممکن است شماها کارهای بزرگی را در زندگی خود انجام داده باشید. یک روز از خواب بیدار می شید و به صورت ناخودآگاه یک چیزی توی ذهنت است و آن احتمال و فکر به آینده است. یک چیزی که شاید انتخابش بکنی و درست اون لحطه ای که داری به این انتخاب فکر می کنی(به اون تجربه جدید و آینده)، قسمتی از مغزت رو  وادار می کند که آن را بپذیرد. چهل درصد از مغز شما به عنوان خلاقیت کار می کند و خب با قسمت های دیگه ی مغز هم در ارتباط است و آن وقت که پیش خودت می گی چه حسی داره اگر رهبر باشیم، چه حسی داره اگر موفق باشم، چه حسی داره اگر تصویر واقعا اتفاق بیوفتد.

درست وقتی که دارید این سوال را از خودتان می پرسید، این قسمت مغز به کار می افتد، قسمتی که با سایر اعضای دیگر در تماس است و یک جورایی رئیس آنهاست و وقتی که شما خلاق باشید باعث می شود که قسمت های مختلف مغزی به کار بیوفتند.

ذهن

مغز و افکار شما چطور تغییر پیدا می کند

وقتی که به این سوال فکر می کنید. قسمت های مختلف مغز دیتا ها رو جمع می کند و این ها رو به هم متصل می کند و در مغز شما یکسری اتفاقات جدید و یک ترکیب های جدید ایجاد می کند و وقتی که مغز شما به صورت متفاوتی فکر بکند شما دارید تغییر پیدا می کنید. تفکر شما مجموعه ای از کار های ذهن شما می باشد و درست آن لحظه ای که نورون ها به جنب و جوش می آیند، تو یک تصویر در ذهنت می بینی و برای افرادی که واقعا مشتاق هستند، این تصاویر یک احساس جدید ایجاد می کنند که باعث می شود که به حرکت بیوفتند،

این حرکت باعث می شود که انرژی بگیرند، احساس شادی بکنند و احساس کنند که خدا با آنهاست، سر حال بیایند و احساس کنند، درهای قلبشون باز می شود و کاملا به صورت ناگهانی احساس کنند که این احساس داره آنها رو راه می اندازد و احساس دوباره نو شدن را به آنها می دهد. در واقع تمرکز آنها به یک چیز عجیب ختم می شود، چیزی که بارها آن را دیده ایم، این که فردی که ما داریم می بینیم چه از نظر ذهنی، چه از نظر بدنی و چه از نظره روحی داره تغییر پیدا می کند و اینجاست که ذهنش در گذشته فکر نمی کند و داره در آینده زندگی می کند.

کار ها و افکار مهم و غیر مهم خود را یادداشت کن

پس بیاین همگی به این فکر کنیم، وقتی که تو این کار رو می کنی، اون لحظه رو داری و دیگه وقت استراحت نیست، باید خودکارت رو برداری و تمام ایده هات رو همشونو یادداشت کنی، تمام تصویر ها، همه رو باید یادداشت کنی و وقتی این کار را می کنی تو داری به سمت آن هدفت حرکت می کنی و این کاری که داری انجام میدی، فوق العاده است و اگر نمی خوای یکسری تصمیم ها رو بگیری، اون ها رو هم یادداشت کن تا توی آینده آگاه باشی و این کار ها رو انجام ندی، باید کار ها و اتفاقاتی که نمی خوای در آینده اتفاق بیوفتد را بازنگری کنی.

ذهن

شاید شما یکسری اتفاقات گذشته از خودتان داشته باشید که عجیب بودند و آن اتفاقات باعث می شوند که شما احساس ناراحتی کنید، احساس زجر و عذاب کنید، داوری کنید و فکر کنید همه ی این ها عادی هستند و از آنجایی که شما حس می کنید مقصر هستید، شروع می کنید و بقیه رو مقصر می دانید، شروع می کنید به غر زدن، ناله کردن و شکایت کردن و این جزئئ از شخصیت شما می شود. ولی ازتون می خوام همین امروز همینجا بگید که من این کار رو نمی کنم و این رفتار مال شخصیت قدیمی من است. تا بتوانید با تغییر ذهنیت و انجام کار های بزرگ به موفقیت های بسیاری برسید.

AmiR

دانشجوی رشته کامپیوتر - نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا